Search
Close this search box.
جان لاک

لاک، الهام‌بخش انقلاب فرانسه نبود

جان لاک به روایت جواد طباطبایی

آشنایی جیمز دوم با ظرافت‌های عمل حکومت از برادر خود، چارلز دوم، کمتر بود. در کشوری که اکثریت مردم آن را مومنان مذهب رسمی پروتستانی تشکیل می‌دادند، جیمز دوم کاتولیکی نوگرویده بود، در فردای جلوس بر تخت سلطنت، آیین عشای ربانی را با شکوه خاصی به شیوه کلیسای رمی برگزار و با سرکوب مقاومت‌های محلی پیوندی با کلیسای رم برقرار کرده بود تا دیانت رسمی انگلستان را به مذهب کاتولیکی برگرداند. شورش‌هایی پدید آمد که در آن برخی از رجال هوادار حزب ویگ و حتی فرزند نامشروع چارلز دوم شرکت داشتند که جملگی اعدام شدند. در هلند، لاک، که او را یکی از 24 نفر توطئه‌کنندگان می‌دانستند، در معرض ازار و توهین قرار داشت و فرستاده پادشاه انگلستان خواستار استرداد او بود، در حالی که لاک در اختفای کامل به تامل درباره نظریه حکومت میانه‌رو مشغول بود. در پنجم نوامبر 1688، ویلیام ارنج، والی هلند و رهبران مخالفان جیمز‌دوم، که در توربیی لشکر پیاده کرد، فرصت مغتنمی برای لاک پیش آمد. جیمز دوم فرار را بر قرار ترجیح داد؛ بدین سان، تخت انگلستان خالی ماند و ویلیام، همسر مری، وارث تاج و تخت انگلستان، قدرت را به دست گرفت. در این زمان، لاک در روتردام به سر می‌برد در بستر بیماری بودو حوادث انگلستان را دنبال می‌کرد. گفته‌اند که احتمال دارد لاک از شمار رایزنان ویلیام بوده باشد. زمانی که لاک، در فوریه 1689، در معیت شاهزاده مری، به لندن بازگشت متوجه شد که دیدگاه‌های او در بیانیه حقوقی که پارلمان برای تصویب ویلیام آماده کرده بود، بازتاب کرده است. مری و ویلیام، در نشست رسمی مجلس در سیزدهم فوریه همان سال، متن لایحه را تصویب کردند و با جلوس آن دو بر تخت، سلطنت مستقل انگلستان به مشروطه تبدیل شد. ویلیام سوم، که اعتقادی به جان لاک داشت و او را گرامی می‌داشت، علاقه‌مند بود او را که پیشتر نیز در دربار برلین به ماموریت اعزام شده بود، به‌عنوان فرستاده مخصوص به دربار فردریش سوم گسیل دارد اما لاک، که خاطره خوبی از دیپلماسی نداشت و وضع مزاجی او نیز چندان مناسب نبود، در انگلستان ماند و به‌ویژه کارهای علمی خود را دنبال کرد. در مارس 1689، لاک نخست متن لاتینی نامه‌ای درباره مدارای دینی و آنگاه نیز ترجمه انگلیسی آن را انتشار داد. در فوریه 1690، دو اثر پراهمیت او، درباره حکومت عرفی، انتشار پیدا کرد. تا دهه‌هایی پیش از این، مفسران نوشته‌های لاک، که نوشته پراهمیت رساله در حکومت او چند ماهی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند انتشار پیدا کرده بود، او را نظریه‌پرداز و پیشگام نظری آن انقلاب می‌دانستند، اما بر پایه پژوهش‌های سال‌های اخیر تردیدهایی جدی در این نسبت صورت گرفته است. شرح تفصیل آنچه مفسران لاک در این باره آورده‌اند، از حوصله این مقال خارج است، اما اشاره‌ای به این مطلب، در اینجا، از این حیث اهمیت دارد که انتشار دو رساله لاک درباره حکومت را نباید همچون بیانیه‌ای در ستایش از انقلاب شکوهمند تلقی کرد، بلکه تقارن انتشار آن دو رساله با پیروزی انقلاب 1688 امری عارضی است. از این‌رو، نه اندیشه سیاسی لاک الهام‌‌بخش انقلاب بود و نه او از انقلاب گرفته است و چنانکه یکی از مفسران اندیشه سیاسی لاک نوشته است، «حتی اگر لاک فیلسوف انقلاب می‌بود، معنای این امر آن نمی‌توانست باشد که لاک الهام‌بخش انقلاب بوده است و این نیز نمی‌بود که او تنها از انقلاب الهام گرفته است، زیرا دلایل بسیاری در خاطرات و یادداشت‌های روزانه او وجود دارد که نشان می‌دهد، طی سال‌ها، او دانش‌پژوه علم سیاست و نیز دیگر شاخه‌های فلسفه بود و پیش از نوشتن دو رساله نتایج اساسی خود را به دست آورده بود». دو رساله جان لاک، نخست، بدون نام مولف، در 1690 انتشار پیدا کرد، در حالی که اجازه انتشار در بیست و سوم اوت 1689 صادر شده بود و بدیهی است آن دو رساله بسیار پیش از پیروزی انقلاب و بازگشت لاک به انگلستان تدوین شده بودند.
اگرچه نخستین تحریر دو رساله نمی‌توانست با الهام از انقلاب نوشته شود، اما معنای این آن نیست که لاک آن دو رساله را با عزل نظر از دگرگونی‌های تاریخی زمان خود نوشته است. انتشار آن رساله‌ها پس از پیروزی انقلاب شکوهمند نیز امری تصادفی نبود، چنانکه خود لاک، در «درآمدی» بر آن دو، توضیح داده است، این هدف را دنبال می‌‌کرد که «تاج و تخت احیاکننده بزرگ سلطنت ما، پادشاه کنونی ما ویلیام»، که «ملت انگلستان» را از هبوط در ورطه «نابودی و بندگی» رهایی بخشید، استقرار یابد و «اعتبار مقام او و رضایت مردم، که او به‌طور کامل و روشن، بیش از هر شهریار دیگری در عالم مسیحیت می‌تواند مدعی داشتن آن باشد، مورد تایید قرار گیرد.» تردیدی نیست که هدف لاک از انتشار دو رساله حمایت از پادشاه، توجیه انقلاب و تاکید بر «علاقه مردم انگلستان به حقوق عادلانه و طبیعی» خود بود، اما هدف او توجیه همه استدلال‌های رجال سیاسی حزب ویگ، نوشته‌ای برای موقعیت خاص، نبود، بلکه به‌ویژه رساله دوم اثر مهمی در نظریه‌پردازی سیاسی بود و از صرف توجیه موقعیت خاص انگلستان پس از پیروزی انقلاب 1688 فراتر می‌رفت. افزون بر این، برخی از نویسندگان شرح سوانح احوال لاک برآنند که رساله نخست، در رد دیدگاه‌های رابرت فیلمر، که پایین‌تر به آن اشاره خواهیم کرد، در فاصله سال‌های 1681 و 1682 نوشته شده و تدوین رساله دوم نیز به‌طور عمده پیش از بازگشت از تبعید هلند به پایان رسیده بود، اما یکی از مفسران جدید با بررسی اشاره‌هایی که در متن رساله دوم به جیمز دوم آمده، اعتقاد دارد که هر دو رساله باید در فاصله سال‌های 1679 تا 1681- یا دست کم، تا 1683- به پایان رسیده باشد. باری، موضوع نخستین رساله لاک ردی بر دیدگاه‌های سر رابرت فیلمر، نظریه‌پرداز سلطنت موروثی مستقل بود، که رساله پدرسالار او در سال 1680 انتشار پیدا کرده بود و یکی از مهم‌ترین نوشته‌هایی به شمار می‌آمد که رجال سیاسی حزب توری توجیه دیدگاه‌های خود را در آن می‌یافتند. وانگهی، دومین رساله را نیز می‌توان همچون رساله‌ای در رد نظریه تامس هابز به شمار آورد. لاک، در آغاز «دیباچه» بر دو رساله نظر خوانندگان را به این نکته جلب کرده است که مجموعه‌ای که در اختیار او قرار می‌گیرد، «اول و آخر گفتاری درباره حکومت» است و «تقدیر چنان بوده است که نوشته‌هایی که در میان آن آغاز و انجام قرار می‌گرفت، و دارای ارزشی بیش از این دو بود»، به دست خوانندگان نرسد. به‌گونه‌ای که از این اشاره لاک می‌توان دریافت، دو رساله درباره حکومت بخشی از طرحی بزرگ‌تر او برای تدوین علم سیاست جدید بود و دو رساله‌ای که اینک در دسترس قرار دارد، بخش‌های آغاز و پایان آن بوده است. امروزه، نخستین رساله ارزش نظری چندانی ندارد، اگرچه رابرت فیلمر در زمان خود، در محافل سلطنت‌طلبانه خاندان استیوارت، نظریه‌پرداز مهمی به شمار می‌آمد؛ اما به‌ویژه با پیروزی انقلاب شکوهمند بسیار زود اهمیت خود را از دست داد و تا دهه‌های اخیر که برخی از نویسندگان تاریخ اندیشه سیاسی توجهی به او نشان دادند، نوشته‌های او به فراموشی سپرده شد.
وانگهی، رساله مهم او، با عنوان پدرسالار، در سال 1680، نزدیک به سه دهه پس از مرگ مولف آن، انتشار پیدا کرد و تاثیر آن نیز با تاخیر بسیار، و با ژرف‌تر شدن بحران جنبش مشروطه‌خواهی، ظاهر شد. چنین می‌نماید که جان لاک، در ادامه تاملات خود درباره جنگ داخلی انگلستان و بحران مشروطه‌خواهی، رساله رد فیلمر را به‌عنوان یکی نظریه‌پردازان سلطنت مستقل وجهه همت خویش قرار داده است. اندیشه جان لاک، به طور کلی، ناظر بر دو نظریه مهم سده هفدهم، قدرت مطلب حاکمیت و نیز حق الهی پادشاه بود و او، در همه نوشته‌های خود، با این دو نظریه به مخالفت برخاسته است.

 

اشتراک گذاری

مطالب مشابه

جان لاک

هر قانونی قانون نیست

درباره اندیشه سیاسی جان لاک برای جلوگیری از هرگونه تجاوز قوه قانونگذاری از محدوده اختیارات خود و به حقوق مردم،

جان لاک

درباره قوه فدراتیو

درباره اندیشه سیاسی جان لاک در نظام‌های حکومتی معتدل یا مشروطه، دو قوه مجریه و قانونگذاری از یکدیگر جدا هستند